جوان آنلاین: قلب زمین درد میکند؛ از بیمهریهای ما، از دستهای آلوده ما، از بیمبالاتی ما، از تیشههایی که به ریشههای سبزش میزنیم و رگهایش را قطع میکنیم، از زبالههایی که بیمحابا به سمت او پرتاب میکنیم، از شیرابههایی که به پیکر او تزریق میکنیم تا آرام آرام بمیرد. قلب زمین درد میکند؛ از هزاران ماده سمی که به اسم تکنولوژی به ریههایش میفرستیم، از چشمهها و رودخانههای زلالی که سیاه میکنیم، متعفن میکنیم، از دشتهایی که میسوزانیم، از رودهایی که میخشکانیم. ما قلب زمین را به درد آوردهایم و شوربختانه نمیدانیم که اندوه او، جز درد و رنج ابدی برای ما نخواهد بود. هر زبالهای که پرتاب میکنیم بومرنگی است که خود را با آن نشانه گرفتهایم و ما را شکار میکند. هر نهال و درختی که قطع میکنیم تیشه بر ریشه خودمان است. هر آبی که آلوده میکنیم، زهری است که به جان خود میریزیم. هر چشمهای که میخشکانیم، بر عطش خود میافزاییم و هر دشتی که میسوزانیم یک گام به زندگی دوزخی نزدیک میشویم. ما فراموش کردهایم ریشه در خاک هستیم، از خاک برآمدهایم و برخاک خواهیم شد. ما فراموش کردهایم فرزند زمین هستیم و بیرحمانه قلب این مادر مهربان را میشکنیم. قلب زمین را نشکنیم که آهش ما را خاکستر خواهد کرد.